اشعار آیینی خیمه...

امشب لبالب می شود ؛ دخل همه خمارها

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 فروردین 1398

امشب لبالب می شود ؛ دخل همه خمارها

متن شعر

امشب لبالب می شود ؛ دخل همه خمارها

وا می شود با جام می از تشنگان افطارها

.

گویند کافر می شوم مست و قلندر می شوم

بی پا و بی سر می شوم سردسته ی عیارها

.

از شوق دست افشانم و شعر جنون می خوانم و

در پای دار عشق چون حلاج ها ، تمّارها

.

تسبیح و جام و مهر و مِی تکلیف عقل و عشق کی

من خسته ام از این همه تکرار استغفارها

.

از قلب قرآن و زبور ؛ انجیل و تورات و صحف

موعود می آید برون از کل استفسارها

.

از پرده گر آید برون توحید می گردد فزون

بت می تراشند از قد رعنای او حجارها

.

جای تمام فرش ها پیش قدوم یار ما

می گسترانند انبیا عمامه ها دستارها

.

آیینه ی حق منجلی در آینه روی علی

تکثیر شد در آینه تا آسمان کرارها

.

امشب که عطرآگین فضا از بوی نرگس می شود

پای و سر و دست و دلم از شوق و بی حس می شود

.

از آب زمزم قطره ای بر رخ بزن بیدار شو

از جام کوثر قطره ای بر رخ بزن هشیار شو

.

بر لوح تقدیر دلت از عرش میاد قلم

بر بندگی اصرار کن گنجینه ی اسرار شو

.

از قیدها آزاد شو از اهل عشق آباد شو

مستشهد بین یدیه حضرت دلدار شو

.

هستی همه از هست او دل را بده بر دست او

بردار خود را از میان بردار شو سردار شو

.

دنیاست مملو از فتن روح بصیرت بی بدن

این جسم ناسوتی بنه لاهوت را طیار شو

.

نفس و نفس خیرات کن حب علی اثبات کن

پای رکاب حضرتش مقداد شو عمار شو

.

نور اباصالح ببین می تابد امشب بر زمین

با حضرت روح الامین در سامره احضار شو

.

چون یوسف کنعان بیا در ازدحام انبیا

با رشته ی جان خودت راهی این بازار شو

.

بر دامن مادر گلی خوابیده از نسل علی

لالایی مادر ببین مادر منم بیدار شو

.

در آسمان عصمت چشم خدای دلبری

پیداست مهر مادر و برق نگاه حیدری

.

بیت کرم بیت خدا بیت امام عسگری

دست پر از خالی من محتاج لطف داوری

.

گوید فرشته زیر لب با خویشتن یا للعجب

بعد از محمد امده بار دگر پیغمبری

.

از هوش رفته یاسمن بر روی دامان چمن

افتاده یاس و نسترن بر شانه ی نیلوفری

.

جمع کمال انبیاء جمع جمال اولیاء

رخسار ختم الاوصیاء در قاب دست عسگری

.

عالم دم از او می زند فریاد یاهو می زند

خورشید سوسو می زند در پیش ماه دلبری

.

در قاب قوسینش ببین محراب جبریل امین

قد قامت ای اهل زمین سرو بلند حیدری

.

تا من گدای او شدم حاتم گدای من شده

دیوانه ام گر رو کنم بر آستان دیگری

.

امشب به پای مهد تو نور دعای عهد تو

آماده کرده سینه را تا انتقام مادری

.

پای رکاب حضرتت وقت ظهور قدرتت

جبریل می آرد برای روی خُودت شهپری

.

وقت قیامت ای بنازم صور اسرفیل را

خصم علی می بیند آن دم کار عزرائیل را

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *