اشعار آیینی خیمه...

اگر عبد گنه کارم ؛ تو را دارم چه غم دارم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 اردیبهشت 1397

اگر عبد گنه کارم ؛ تو را دارم چه غم دارم

متن شعر

اگر عبد گنه کارم ؛ تو را دارم چه غم دارم

اگر مرغ گرفتارم تو را دارم چه غم دارم

.

اگر آلوده و پستم و گر خالی بود دستم

و گر سنگین بود بارم تو را دارم چه غم دارم

.

اگر آتش برافروزی تن و جان مرا سوزی

چه باک از شعله ی نارم تو را دارم چه غم دارم

.

هم از لطفت بود هستم هم از جام تو سرمشتم

هم از شوق تو سرشارم تو را دارم چه غم دارم

.

چه در صحرا چه در دریا چه در پایین چه در بالا

به هر جانب که رو آرم تو را دارم چه غم دارم

.

کیم من عبد شرمنده سیه روی و سرافکنده

که با این جرم بسیارم تو را دارم چه غم دارم

.

تهی از برگ و از بارم میان لاله ها خارم

نباشد کس خریدارم تو را دارم چه غم دارم

.

قرار من شکیب من طبیب من حبیب من

دوایم ده که بیمارم تو را دارم چه غم دارم

.

تو ستّار العیوب استی تو غفّار الذّنوب استی

الا ستّار و غفّارم تو را دارم چه غم دارم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *