اشعار آیینی خیمه...

قبرت خاکی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 اردیبهشت 1397

قبرت خاکی

متن شعر

قبرت خاکی منم که مادر

نمی شه تو رو غریب ببینم

.

دور و برت صحنی ندیدم

باید بازم رو خاکا بشینم

.

مادر ببین دلم گرفت

وقتی دیدم زائر نداری

.

هزار تا اربعین گذشت

مثل حسین جابر نداری

.

جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان

.

دیدی امسال چقدر شلوغ بود

دور بابات و دور داداشات

.

هر کی امسال اینجا نیومد

رفته به جا تو دور داداشات

.

کسی چرا نمیگه که

یه مادری چشم انتظاره

.

یکی بیاد و تاریکی

بالا سرت شمعی بذاره

.

جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان

.

درد دل کن بذار سبک شی

چادرمو رو سرت کشیدم

.

تو بچه هام خدا میدونه

غریب تر از تو کسی ندیدم

.

دیگه تموم شد اون روزا

که دست تو ؛ تو خواب می لرزید

.

روزایی که قاتل من

تو کوچه ها بهت می خندید

.

جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان

.

می دونم که حالت خرابه

دستمو محکم بگیر تو دستت

.

گریه کردی یادم اومد باز

چطور یه سیلی تو رو شکستت

.

تو گوشمه صدای تو

داد می زدی نزدیک خونه

.

غرور تو شکسته شد

چی کشیدم خدا میدونه

.

جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *