اشعار آیینی خیمه...

مادر پدرم باد فدای تو حسن جان

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 خرداد 1397

مادر پدرم باد فدای تو حسن جان

متن شعر

مادر پدرم باد فدای تو حسن جان
هستند غبار کف پای تو حسن جان

.

من رو نزدم بر احدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حسن جان

.

شد عاقبش خیر هر آن کس که در عالم
گردید غلامی ز سرای تو حسن جان

.

خلقی نبود روی زمین تا که بگوید
بر او نرسیده ست عطای تو حسن جان

.

دل برده ز یوسف صفتان حضرت آقا
برّاقی گیسوی رهای تو حسن جان

.

آنقدر گره باز نمودی که رسولان
بستند دخیلی به عبای تو حسن جان

.

اصلا چه کسی گفته که عرش است مکانت
بالاتر از این هاست که جای تو حسن جان

.

هستند تمامی خلائق به صف حشر
محتاج عنایات و دعای تو حسن جان

.

شرمنده ی زهرای بتولیم چرا که
کم گریه نمودیم برای تو حسن جان

.

ما عبد تو هستیم حسن جان نظری کن
پای تو نشستیم حسن جان نظری کن

.

من قطره ی ناچیزم و تو حضرت دریا
خوشحالم از این که شده ام غرق تو مولا

.

یک شهر نشستند سر راه شما که
تا خوب تماشا بنمایند شما را

.

باید که همه محو تماشای تو باشند
سیمای شما بس که کشیده ست به زهرا

.

ما را چه خیالی ست ز فردای قیامت
وقتی که شفیعان خدائید شماها

.

ای وارث حلم و کرم حضرت احمد
از نور شما خلق شده جنت اعلا

.

در شأن و مقام تو همین قدر بگویم
الگوی ابوفاضلی و اکبر لیلا

.

مشمول عنایات تو شد عیسیِ مریم
اینگونه اگر شهره شد و گشت مسیحا

.

این شأن عظیمی ست که من کلب شمایم
وقتی که غلامان تو هستند چو موسی

.

جز کرب و بلا از تو دگر هیچ نخواهم
پس اذن حرم را به گدایت بده آقا

.

ما تا ابدالدّهر گدای درتانیم
ممنون عنایات تو و مادرتانیم

.

بر ماه بنی هاشمیان نیز تو ماهی
شاهان جهان جمله گدایند و تو شاهی

.

قربان تو گردم پسر ارشد مولا
داری چه مقامی چه جلالی و چه جاهی

.

از روز ازل تا به قیامت همگان را
تا نزد خداوند شما هادیِ راهی

.

ای شیر جمل حضرت ارباب دمت گرم
از کوچه ی ما هم بگذر گاه به گاهی

.

حرف همه عشّاق تو این است حسن جان
ارباب فدای تو بگردیم الهی

.

کار مه و خورشید کند ذرّه ی ناچیز
بر او ز کرم گر بنمائید نگاهی

.

شرمنده ی روی توام ای ماه دو عالم
بر شانه ی من هست اگر بار گناهی

.

بار گنهم گر چه زیاد است ولیکن
در پیش تو ای کوه کرم نیست چو کاهی

.

می سوزم از این غم به خداوند که آقا
زوّار تو هستند فقط کفتر چاهی

.

ای کاش بنایی ز برای تو بسازیم
ایوان طلایی ز برای تو بسازیم

.

.

.

ابراهیم لآلی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *