اشعار آیینی خیمه...

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 25 تیر 1397

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

متن شعر

زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد

شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد

.

هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانه‌ ات

در حرم بودم ، دلم گنجینه ی اسرار شد

.

از گداها شهر ما یکباره خالی‌ تر شد و

در حرم کم کم گدا‌های شما بسیار شد

.

چون دلش می‌ خواست راه گفتگویش وا شود

زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد

.

پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار

هرکسی بار دعا آورد ، بارش بار شد

.

یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند

چاقوی صیاد از آن تاریخ ، ضامن دار شد

.

.

.

محسن ناصحی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *