اشعار آیینی خیمه...

^ نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 17 شهریور 1397

^ نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد

متن شعر

نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد

هنگام پیکار برادرزاده ها شد

.

ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد

یا حضرت زهرا ! حسن حاجت روا شد

.

تحت الهنک را گرچه بر رویش کشیده

برق نگاهش بر زمین آتش کشیده

.

او قاسم است ابن الکریم است و کریم است

مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است

.

تیغ کجش روح صراط المستقیم است

 شمشیر گردانیش طوفان عظیم است

.

از راست از چپ می زند سرها می افتد

نام حسن بر روی پیکرها می افتد

.

ازرق ببین این نوجوان صف شکن را

ان‌ تنکرونی خواندن ابن الحسن را

.

عباس یادش داده از هر سو زدن‌ را

پایان بده این‌ جنگ های تن به تن را

.

هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست

بهر پسرهایت همین یک ضربه کافی ست

.

دور و برش هر قدر طبل جنگ‌ می خورد

این صورت زهرایی از خون رنگ‌ می خورد

.

کعبه میان قوم کافر سنگ‌ می خورد

موی سرش با دست‌ نیزه‌ چنگ‌ می خورد

.

دوره شد و روی سرش نقل بلا ریخت

از بین لب هایش مدد یا مجتبی ریخت

.

افتاد و بین لشگری تنها شد و بعد

پهلوی قاسم پهلوی زهرا شد و بعد

.

مثل سفارش نامه خود تا شد و بعد

بین همه‌ روی تنش دعوا شد و بعد

.

آمد عمو دید استخوان هایش شکسته

جوری ز اسب افتاده که پایش شکسته

.

سمت تنش پرتاب شد هر نیزه ای بود

در صورتش تیر و به حنجر نیزه ای بود

.

هر تکّه از دشداشه اش بر نیزه ای بود

عمامه اش آویز بر سر نیره ای بود

.

زیر سم مرکب قد و قامت کشیده

این یک نفس را هم به صد زحمت کشیده

.

بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را

فهمید سختی های وقت بردنش را

.

نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را

بوسه بزن این‌ پیکر پر روزنش را

.

پیش حسن شرمندگی مانده برایم

بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم

.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *