اشعار آیینی خیمه...

سلام ای نازنین شاه و حبیبم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 شهریور 1397

سلام ای نازنین شاه و حبیبم

متن شعر

سلام ای نازنین شاه و حبیبم

بیابان گرد تنهای غریبم

.

نوشتم که بیا ، شرمنده هستم

من از این نامه ها شرمنده هستم

.

تمام قول ها از دَم دروغ است

سرِ آهنگران خیلی شلوغ است

.

نوشتند و تو را ای یار خواندند

ولیکن پای این پیمان نماندند

.

ولایت در وجودم منجلی بود

گناهم بردن نام علی بود

.

هر آنچه کوشش و همت نمودند

شنیدی که حریف من نبودند

.

تمام دشمنان را خوار کردم

شبیه مرتضی پیکار کردم

.

امان دادند ، عهد خود گسستند

به کعب نیزه دندانم شکستند

.

ز اولاد زنا نیرنگ خوردم

من از زن های کوفه سنگ خوردم

.

صدای العطش آمد به گوشم

خبر داری نشد آبی بنوشم

.

خدا را شاکرم آبی نخوردم

فدای کام خشکت ، کام خشکم

.

سر دارالعماره گریه کردم

به یاد شیرخواره گریه کردم

.

تنم را بین هر کوچه کشیدند

به روی سینه ام طفلان دویدند

.

همه دارایی ام را غصب کردند

سرم را روی نیزه نصب کردند

.

نگویم مابقی ماجرا را

نگویم کوچه ی قصاب ها را

.

به زیر نور مهتاب و ستاره

تنم آویخته شد بر قناره

.

نیا کوفه که کوفه قحط آب است

نفاق و خدعه هاشان بی حساب است

.

نیا تا دخترت در تب نیفتد

نظر بر سایه ی زینب نیفتد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *