اشعار آیینی خیمه...

ازت بی خبرم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 مهر 1397

ازت بی خبرم

متن شعر

ازت بی خبرم خبر داری یا نه

شکسته کمرم خبر داری یا نه

.

چی شد بال و پرت خبر دارم بابا

چی شد بال و پرم خبر داری یا نه

.

شبایی که گرسته خوابیدم کجا بودی کجا بودی

هی از فرشته ها می پرسیدم کجا بودی کجا بودی

.

تا که یه روزی میون اون بزمی که تو بودی منم بودم 

با پنجه قد کشیدم و دیم کجا بودی کجا بودی

.

با خیزرون می زدنت بابا جان بابا جان بابا 

غریب گیر آوردنت بابا جان بابا جان بابا 

.

تو کوچه با نِی زدنم بابا جان بابا جان بابا 

یتیم گیر آوردنم بابا جان بابا جان بابا 

.

اینا با ما بدن خبر داری یا نه

به خیمه اومدن خبر داری یا نه

.

چقدر زحمتمو کشید عمه ؛ بابا

به جام اونو زدن خبر داری یا نه

.

نمازشو نشسته خوند از درد کجا بودی کجا بودی

تنهایی رفت بین یه مشت نامرد کجا بودی کجا بودی

.

یادمه از خیمه دوید بیرون زمین می خورد به سر میزد

از رو بلندی هی نگاه می کرد کجا بودی کجا بودی

.

با هر بهونه زدنش بابا جان بابا جان بابا 

اسیر گیر آوردنش بابا جان بابا جان بابا 

.

چی شد پیرهنت بهم میگی یا نه

چرا میزدنت بهم میگی یا نه

.

چرا زخمه لبات خبر دارم بابا

کجا مونده تنت بهم میگی یا نه

.

شبی که از تنهایی جون دادم کجا بودی کجا بودی

یه جوری زد نرفته از یادم کجا بودی کجا بودی

.

وقتی که از رو نیزه افتادی پیشت بودم پیشت بودم

وقتی که از رو ناقه افتادم کجا بودی کجا بودی

.

با خیزرون می زدنت بابا ای بابا ای بابا 

تو قتلگاه می زدنت بابا ای بابا ای بابا

غریب گیر آوردنت بابا ای بابا ای بابا 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *