اشعار آیینی خیمه...

هیات ثارالله زنجان

با این زبان که غیبت و دشنامش عادت است

مرغا روی جسمت راحت گریه کردن

هوا هوای بی قراری

چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت

باور ندارم

آخه چرا سر به زیری پیش زهرا