اشعار آیینی خیمه...
اذون عشق بگو
اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 25 مهر 1402

اذون عشق بگو

متن شعر

اذون عشق بگو
حی علی البکا
وضو گرفتم از آب حیات تو
.
روح من از سرخی خونت سبز شد
جون و دلم با غم تو هم نبض شد
.
می ارزه زندگی مو پای دلم بذارم
حتی اگه بسوزم باید باهاش بسازم
.
حرارت غمت گرفته عالمو
خدا زیاد کنه شور محرمو
.
حس می کنم وقتی محرم میشه
فاصله مون با یه سلام کم میشه
.
گدای روی سیاهم
به حال من نظر کن
.
می خوام که گُر بگیرم
قلبمو شعله ور کن
.
اذون عشق بگو
حی علی البکا
وضو گرفتم از آب حیات تو
.
گریه برای تو شده وصیتت
گریه کنم برات کدوم مصیبتت
.
قلب من از هُرم غمت آتیشه
ریشه ی من با گریه محکم میشه
.
گریه ی بی اراده از سر من زیاده
اجازه شو فاطمه به هر کسی نداده
.
اذون عشق بگو
حی علی البکا
وضو گرفتم از آب حیات تو
.
.
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *