^ از اول گل هر سخن بود زینب
از اول گل هر سخن بود زینب
کسای روی پنج تن بود زینب
.
چنان مادرش ممتحن بود زینب
بدون تبر بت شکن بود زینب
.
قمر بود زینب ! گهر بود زینب
و ممتاز از هر نظر بود زینب
.
کسی مثل این آیه عصمت ندارد
کم آورده باشد ؟ حقیقت ندارد
.
به جز با حسین عشق خلوت ندارد
به جز کربلا میل و رغبت ندارد
.
خوش است اینچنین سر کند تا قیامت
برادر برادر کند تا قیامت
.
گهر از دو چشمش چکیده چکیده
به اینجا رسیده خمیده خمیده
.
چه درد بدی از کشیده ! کشیده !
صدایش می آید بریده بریده
.
سلام ای سلیمان بی خاتم من
بغل کن مرا باز هم مَحرم من
.
به گودال افتادی و مادر آمد
کنار تو بی روسری خواهر آمد
.
همین که تو را بوسه زد لشگر آمد
لباس تو با زحمت از تن در آمد
.
نبرّید خنجر ! به خونت وضو کرد
دلم زیر و رو شد تو را پشت و رو کرد
.
صدا می زدم که حرم رفت غارت
حرم رفت غارت ، سرم رفت غارت
.
خدایا کمک معجرم رفت غارت
به گوشم زد و زیورم رفت غارت
.
مرا خولی بی حیا آنچنان زد
که از گوش هایم فقط خون میامد
.
کشیدند ما را به میدان کوفه
گذر کردم از راهبندان کوفه
.
مرا دوره کردند مردان کوفه
عجب غربتی داشت زندان کوفه
.
به تفسیر قرآن من اجر دادند
چقدر آشناها مرا زجر دادند
.
مرا کوچه کوچه مرا خانه خانه
مرا با بهانه مرا بی بهانه
.
به زور لگد ، سیلی و تازیانه
کشیدند بین گذر وحشیانه
.
رباب تو را با کتک می کشیدند
به ویرانه ی ما سرک می کشیدند
.
.
.
حسین قربانچه – سید پوریا هاشمی
.
نظرات