اشعار آیینی خیمه...

^ از اول گل هر سخن بود زینب

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 مهر 1398

^ از اول گل هر سخن بود زینب

متن شعر

از اول گل هر سخن بود زینب
کسای روی پنج‌ تن بود زینب

.
چنان مادرش ممتحن بود زینب
بدون تبر بت شکن بود زینب

.

قمر بود زینب ! گهر بود زینب
و‌ ممتاز از هر نظر بود زینب

.

کسی مثل این آیه عصمت ندارد
کم‌ آورده باشد ؟ حقیقت ندارد

.
به جز با حسین عشق خلوت ندارد
به‌ جز کربلا میل و رغبت ندارد

.

خوش است اینچنین‌ سر کند تا قیامت
برادر برادر کند تا قیامت

.

گهر از دو چشمش چکیده چکیده
به اینجا رسیده خمیده خمیده

.

چه درد بدی از کشیده ! کشیده !
صدایش‌ می آید بریده بریده

.

سلام ای سلیمان بی خاتم‌ من
بغل کن‌ مرا باز هم‌ مَحرم من

.
به گودال افتادی و مادر آمد
کنار تو بی روسری خواهر آمد

.
همین که تو را بوسه زد لشگر آمد
لباس تو با زحمت از تن در آمد

.

نبرّید خنجر ! به خونت وضو کرد
دلم زیر و رو شد تو را پشت و رو کرد

.

صدا می زدم که حرم رفت غارت
حرم رفت غارت ، سرم رفت غارت

.
خدایا کمک معجرم رفت غارت
به گوشم زد و زیورم رفت غارت

.

مرا خولی بی حیا آنچنان زد
که از گوش هایم فقط خون میامد

.

کشیدند ما را به میدان کوفه
گذر کردم از راهبندان کوفه

.
مرا دوره کردند مردان کوفه
عجب غربتی داشت زندان کوفه

.

به تفسیر قرآن من اجر دادند
چقدر آشناها مرا زجر دادند

.

مرا کوچه‌ کوچه مرا خانه خانه
مرا با بهانه مرا بی بهانه

.
به زور لگد ، سیلی و تازیانه
کشیدند بین گذر وحشیانه

.

رباب تو را با‌ کتک‌ می کشیدند
به ویرانه ی ما سرک‌ می کشیدند

.

.

.

حسین قربانچه – سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *