اولاً خاک ، چون برادر توست
***
اولاً خاک ، چون برادر توست
بستر تربت معطر توست
.
جوهر عاشقانت از خاکی ست
که در آن پیکر مطهر توست
.
دوماً آب ، بحث آب جداست
آب در اصل مهرِ مادر توست
.
جوشش چشمه هاست از پدرت
ساقی آب ها برادر توست
.
سوماً باد، باد خواهد برد
با خودش هر که را کبوتر توست
.
باد در سِلک عاشقان : خبر است
قاصد روضه ی منور توست
.
چارماً آتش ، آه از آتش
این خط سرخ مرز کشور توست
.
تا ابد آتشی که در جان هاست
اثر هُرم قصه ی سر توست
.
آب و خاکم شکفت در آتش
قصه ات را شنفت در آتش
.
اسم این حال چیست ؟! مستانه
به کجا می رویـم ؟! میخانه
.
دستمان را بلند کردیم و
در تمنای چیست پیمانه ؟
.
خانه ی تو کجاست ؟!؟ در قلبم
قلب بی عشق چیست ؟!؟ ویرانه
.
در طوافیم دائمُ الاَحوال
کارمان کار کیست ؟! پروانه
.
عقل در شرح ماجرا مانده
آن که فهمیده کیست ؟!؟ دیوانه
.
پشت این در مقام ، نوکری است
آری اما چگونه ؟! شاهانه
.
ساکانِ بارگاه تو خورشید
ای غلام سیاه تو خورشید
.
باید این نور آشکار شود
تا شب تیره تار و مار شود
.
در طلوع ظهور با رجعت
نوبت رقص ذوالفقار شود
.
نظرات