اشعار آیینی خیمه...

ای بحر کمال گوهر آوردی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 دی 1398

ای بحر کمال گوهر آوردی

متن شعر

ای بحر کمال گوهر آوردی

***

ای بحر کمال گوهر آوردی
ای کوثر وحی کوثر آوردی

.

ای نخل امید نوبر آوردی
ای ماه خجسته اختر آوردی

.
ای دخت رسول دختر آوردی
زینب ؟ نه ، حسین دیگر آوردی

.
بر نفس رسول زیب و زین است این 
سر تا به قدم همه حسین است این 
.
تو وجه خدایی و تجلا او
تو روح محمدی و اعضا او

.
تو بحر کمال و درّ یکتا او
تو باغ بهشت و نخل طوبا او

.
او با تو بود شبیه و تو با او
الله الله تو زینبی یا او

.
بانوی زنان عالم آوردی
بعد از دو مسیح مریم آوردی

.

آیات خداست نقش رخسارش
در چشم رسول حسن دادارش

.

شمشیر علی است تیغ گفتارش
زهرا شده محو چشم بیدارش

.
هم مرغ دل حسن گرفتارش
هم چشم حسین محو دیدارش

.
آیینه ی احمد است این دختر
قرآن محمد است این دختر

.

هم مام ائمه را بهین دختر
هم عصمت و زهد و صبر را مادر

.
هم فلک نجات را بود لنگر
هم خون حسین را پیام آور

.
هم در یم خون امام را یاور
هم قافله ی قیام را رهبر

.
هم خون شهید جرعه نوش او
هم خشم حسین در خروش او

.
آیینه ی پنج تن ، جمال او
شرمنده جلال از جلال او

.
پرواز کمال از کمال او
یک فاطمه حلم در خصال او

.
عاشور حسین شور و حال او
پیشانی غرقه خون مدال او

.

خون شهدا هماره مدیونش
در صبر و رضا حسین ممنونش

.

ای کوفه و شام کربلای تو
ای سینه ی خلق نی نوای تو

.
ای صورت صبر نقش پای تو
ای آیه ی کاف و ها ثنای تو

.
حق شیفته ی خدا خدای تو
فریاد علی است در صدای تو

.
میراث کمال از رسل داری
استاد ندیده علم کل داری

.

تو عالمه ی ندیده استادی
ویرانگر کاخ ظلم و بیدادی

.
صد کرب و بلا خروش و فریادی
با کوه ملال سرو آزادی

.
زهد و شرف و عدالت و دادی
در موج غم از وصال حق شادی

.
با آن همه داغ از شکیبایی
چشم تو ندید غیر زیبایی

.

بر چهره جمال دادگر داری
اعجاز خطابه از پدر داری

.

اسرار علوم را ز بر داری
ارثی است که از پیامبر داری

.
تقدیم حسین دو پسر داری
دو مهر ز ماه خوب تر داری

.
تو باب حسین و باب زهرایی
تو ماه دو آفتاب زهرایی

.
تو ام مصائبی و مام صبر
زیبد که بخوانمت امام صبر

.
در دست اراده ات زمام صبر
با صبر تو زنده گشت نام صبر

.
مرهون تو تا ابد نظام صبر
ای هر نفس تو یک پیام صبر

.
بر صبر تو از هزار زخم تن
در مقتل خون حسین گفت احسن

.
سوگند به ذات قادر بی چون
شکرانه سرودنت به موج خون

.
با جسم کبود و گیسوی گلگون
کاری است ز حد وهم ما بیرون

.
ای نهضت کربلا به تو مدیون
ای داده شکست ها به خصم دون

.

تو خون حسین را بقا دادی
حتی به شهید ارتقا دادی

.

محبوبه ی حی داوری زینب
زهرا و حسین و حیدری زینب

.
هم سنگر دو برادری زینب

تا حشر حسین پروری زینب

دردانه ی ناب کوثری زینب

.
پیوسته پیام کربلایی تو
تفسیر تمام کربلایی تو

.

باید به جهان پیمبری آید
در ملک وجود حیدری آید

.

چون فاطمه باز مادری آید
مانند حسن برادری آید

.
میلاد حسین دیگری آید
تا چون تو خجسته خواهری آید

.
عالم به ولایت تو می نازد
” میثم ” به عنایت تو می نازد

.

.

.

استاد حاج غلامرضا سازگار

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *