اشعار آیینی خیمه...

باز وقت مستی چشمانِ بیدار من است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 اردیبهشت 1397

باز وقت مستی چشمانِ بیدار من است

متن شعر

باز وقت مستی چشمانِ بیدار من است
باز این شب ‎ها خدا مشتاق دیدار من است

.

طعنه ‎ها خوردم ولی تا آمدم فریاد زد 
به کسی ربطی ندارد این گنهکار من است

.

آب شد دیگر یخ عمرم کسی کاری نکرد
ای بنازم رحمتش را او خریدار من است

.

یک الهی گفتم و یک عمر تحویلم گرفت 
این هزاران بار غفران ، جای یک بار من است

.

ربّ شهر الله اکبر ، عبد عاصی آمده 
سائل این آستان دست گرفتار من است

.

اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب 
خوب یا بد هر چه باشد این بار من است

.

به ” علی ” گرم است پشتم یا علی و یا عظیم
آبرویم تا ابد آقای کرار من است

.

شیشه‎ ی عشقم کنار سنگ غفلت سالم است 
تا ” علی بن ابی طالب ” نگهدار من است

.

با دعای فاطمه اینجا رسیدم بی گمان 

روز محشر هم شود ، زهرا پی کار من است

.

کربلا را دوست می ‎دارم پس از دوزخ چه باک 
تا حسین یار من و عباس دلدار من است

.

تشنگی روزه را با روضه توام می ‎کنم
شاید این سوختن چشمان خون بار من است

.

جان فدای آن سری که پیش زینب ذبح شد
تشنه و زخمی و سخت و نامرتب ذبح شد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *