اشعار آیینی خیمه...

^ بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 23 دی 1399

^ بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود

متن شعر

بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود

***

بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود
ماهی که از ادامه ی شب رو گرفته بود

.
آرامشی عجیب در اندام سرو بود
گویا تنش به زخمِ تبر خو گرفته بود

.
دستی به دستگیره ی دروازه ی بهشت
دستی دگر ، بر آتشِ پهلو گرفته بود

.
برخاست رو به سمتِ بهاری که رفته بود
آهو عجیب بوی پرستو گرفته بود

.
آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد ؟
او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود

.
پشت زمین شکست ! خدا گریه اش گرفت
وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود

.

.

.

امید مهدی نژاد

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *