اشعار آیینی خیمه...

^ بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 7 دی 1399

^ بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم

متن شعر

بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم

***

بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم
افتاد اشک گرم تو بر گونه ی سردم

.

خورشید تو حالا شده رنگین کمان تو
سرخم ؛ کبودم ؛ سبزم و نیلی ام و زردم

.

پهلو به پهلو می‌ شوم هر بار در بستر
صد بار می ‌میرم دوباره زنده می گردم

.

زن های فامیلم اگر پیشم نمی آیند
هر روز می آید سراغ من کمر دردم

.

می خواستم که حس کنی که دوستت دارم
با دستْ دردم خانه را جارو اگر کردم

.

پیش در و همسایه افتادم ولی گفتم
عیبی ندارد ؛ من فدای عزّت مَردَم

.

ای کاش درد شانه ‌ام قدری امان می ‌داد
موی حسینم را دوباره شانه می‌کردم 

.

.

.

 گروه شعری یا مظلوم

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *