اشعار آیینی خیمه...

^ به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 23 مرداد 1397

^ به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند

متن شعر

به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند

جگرت سوخت و این ؛ قلب رضا را سوزاند 

.

پشت این حجره ی در بسته چه گفتی تو مگر

که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند

.

عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت

جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند 

.

بی حیا لحظه ی سختی که به تو آب نداد

با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند 

.

بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی

داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند 

.

گر چه مثل پدرت سوختی از زهر ولی

مجتبایی شدنت آل عبا را سوزاند 

.

شیشه ی عمر تو را هلهله ها سنگ زدند

این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند 

.

طشت ها تا که به هم خورد خودت می دیدی

خیزران روی لب خشک ، حیا را سوزاند

.

تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند

ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند 

.

بعد غارت شدن جسم غریبی ؛ دشمن

خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند

.

.

.

مهدی نظری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *