اشعار آیینی خیمه...

^ بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 اسفند 1399

^ بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر

متن شعر

بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر

*****

بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر

در جانم ایمان می شود موسی بن جعفر

.

تا بر لبم گل می کند ” باب الحوائج “

بانی احسان می شود موسی بن جعفر

.

مشهد ، رضا … قم ، فاطمه … با این کریمان

والی ایران می شود موسی بن جعفر

.

یک قطره از دریای آقایی اش این است

یار فقیران می شود موسی بن جعفر

.

فهمیده ام از ماجرای بُشر حافی

کهفِ هراسان می شود موسی بن جعفر

.

باید که با پای برهنه رفت سویش

وقتی که رضوان می شود موسی بن جعفر

.

خشکیده ام باید بیافتم در مسیرش

بر تشنه باران می شود موسی بن جعفر

.

جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که

زندان به زندان می شود موسی بن جعفر

.

وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد

دردش فراوان می شود موسی بن جعفر

.

وقتی که می افتد میان سجده انگار

در جامه پنهان می شود موسی بن جعفر

.

حالا که زندان بان غرورش را شکسته

داغش دو چندان می شود موسی بن جعفر

.

کارش فقط گریه است بر جد غریبش

وقتی که عطشان می شود موسی بن جعفر

.

جسم نحیفش می رود زیر سم اسب ؟!

یا سنگ باران می شود موسی بن جعفر ؟!

.

یا در تنور و تشت و روی نیزه آخر

قاری قرآن می شود موسی بن جعفر ؟!

.

واللهِ نه این روضه ها سهم حسین است

حتی کفن نه… بوریا سهم حسین است

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *