اشعار آیینی خیمه...

^ تا به کی از سخن عشق گریزان باشم ؟

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 8 تیر 1398

^ تا به کی از سخن عشق گریزان باشم ؟

متن شعر

تا به کی از سخن عشق گریزان باشم ؟

***

تا به کی از سخن عشق گریزان باشم ؟
از تو ننویسم و هر بار پشیمان باشم ؟

.

پاک کردی عرق شرم ز پیشانی مست
پس روا نیست من این‌ گونه پریشان باشم

.

کیمیا خاک کف پای غلامان شماست
کیمیایی بده تا ” جابر حیّان ” باشم

.

نمی از چشمه ی ” توحید مفضّل ” کافی‌ ست
تا به چشمان تو یک عمر مسلمان باشم

.

غم حدیثی‌ ست که در چشم تو جریان دارد
باید از حادثه ی چشم تو گریان باشم

.

مثل این بیت برایت حرمی می‌ سازم
تا در آیینه ی ایوان تو حیران باشم

.

حرف آیینه و ایوان شد و دلتنگ شدم
کاش می‌ شد حرم شاه خراسان باشم

.

” صبح صادق ندمد ، تا شب یلدا نرود “
کاش در صبح ظهور آینه گردان باشم

.

.

.

محمد میرزایی‌ بازرگانی

سید محمدجواد میرصفی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *