اشعار آیینی خیمه...

^ تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 تیر 1399

^ تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده

متن شعر

تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده

***

تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده
جاده ی پر پیچ هجرت انفصالی تر شده
.
” یوسف ” گم‌ گشته باز آید به کنعان یا که نه !؟…
فرض بینایی ” یعقوب ” احتمالی تر شده
.
مدّعیِ عاشقیِ ” شمع ” .. ، هر ” پروانه ” ای است
بُرده آن بال و پری که اشتعالی تر شده
.
داغ دوری ات ستون خانه ها را خم نمود
قامت بابای پیر من هلالی تر شده
.
در سحر تا با دُعای ” عهد ” ، بستم با تو عهد
بند پیوند من و تو لایزالی تر شده
.
” اَینَ اَینَ ” گفتنم را لااقل پاسخ بده …
پرسش ” آقا کجایی ” اَم سوالی تر شده
.
بَرده می خواهی .. ، سر بازار من را هم ببین
از بلال آل تو رویم بِلالی تر شده
.
بین رویا .. ، بارها دیدم بغل کردی مرا …
چند روزی خواب شب‌ هایم خیالی تر شده
.
غیر ” گریه ” نیست آهی در بساط من .. ، ببخش
کاسه ام از سال های قبل خالی تر شده
.
تا کسی از کربلا رفتن برایم حرف زد
این دل وامانده ام حالی به حالی تر شده
.
هر زمانی که قسم دادم تو را ” جانِ حسین “
چشم های خشک من در روضه عالی … ، تَر شده
.
چند ساعت ذبح جدّ تشنه‌ کامت وقت برد …
قدّ زهرا از همان ساعت هلالی تر شده
.
.

.

بردیا محمدی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *