اشعار آیینی خیمه...

تجلی کرد رو لب هامون

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 شهریور 1397

تجلی کرد رو لب هامون

متن شعر

تجلی کرد رو لب هامون زلالی آرزوهامون

به پا شد باز به لطف تو ، حسینیه تو چشمامون

.

بازم شب ها تو هیئت ها میام تا زیر این پرچم

می خونم می زنم سینه می خوام بی بال و بی پر شم

.

هستم بنده ی ثارالله ، مجنون اباعبدالله

.

شهید بی کفن ارباب ، قتیل صد پاره تن ارباب

غریب و بی کس و بی یاور و دور از وطن ارباب

.

تو چشمای رباب عکس لب عطشان شیش ماهه

روی نیزه جلو چشمای زینب صورت ماهه

.

آواره شده آل الله ، روی نی سر ثارالله

هستم بنده ی ثارالله ، مجنون اباعبدالله

.

چشامون ابر و بارونه ، برات مردن آرزومونه

روزا دلتنگ و دلم خونه ، شبا لب هام غزل خونه

.

کی میدونه شاید امسال منو تا قنلگات بردی

مثل روزی که دل بردی و ما با یک نگات مردیم

.

می مونم به پای عشقت ، ای جونم فدای عشقت

.

همه چشما پر از خونه ؛ دل عالم باز پریشونه

آقا جان از کجا معلوم تا سال بعد کی می مونه

.

شاید این نوحه و این روضه های آخرم باشه

چی می شه باز ببینم رو به رو چشمام حرم باشه

.

لیلای همه مجنونت ، دل های همه ویرونت

هستم بنده ی ثارالله ، مجنون اباعبدالله

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *