تک و تنها رفته عمو جونم
***
تک و تنها رفته عمو جونم
به خدا که دیگه نمی تونم
به خدا که دیگه تو این خیمه نمی مونم
نمی تونم تو خیمه ها بشینم و
.
حالا که بی پناهه توی قتلگاه
خودم باید برم یه کاری بکنم
.
عقیق سرخ دست عمو
می ترسم دردسر شه براش
.
حالا که وقت رفتنمه
میرم دستم سپر شه براش
.
اومد از خیمه ها عبدالله
عبداللهِ اباعبدالله
.
مثل حیدر راهی میدونم
مثل اکبر دیگه رجز خونم
به خدا که منم علمدار عمو جونم
.
دارم می بینم از کنار قتلگاه
چی اومده به روز بال و پر تو
.
دارم میام و می شنوم با هر قدم
صدای استغاثه ی خواهرتو
.
چقد سخته نفس زدنت
حرومه بعد تو نفسم
.
نبینم تو محاصره ای
یکم طاقت بیار برسم
.
پر زد تا مقتل ثارالله
عبداللهِ اباعبدالله
.
.
.
نظرات