اشعار آیینی خیمه...

^ جای حیرت نیست از مردی که بی سر مانده است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 12 دی 1399

^ جای حیرت نیست از مردی که بی سر مانده است

متن شعر

جای حیرت نیست از مردی که بی سر مانده است

***

جای حیرت نیست از مردی که بی سر مانده است

ماتم از آن سر که بعد از او به پیکر مانده است

.

این جماعت با زبان خوش ندارد خو ، هنوز

قطره های خون مولا روی منبر مانده است

.

گیرم اینجا در احد سردارمان را کشته اند

انتقامی سخت در راه است … خیبر مانده است

.

من خودم دربست عبد و چاکر این خانه ام

مالک اشتر اگر هم نیست ، قنبر مانده است

.

روی نیزه گرچه قرآن است ، اولی تر علی ست

جعفر و حمزه اگر رفتند ، حیدر مانده است

.

باید از تزویر این خناس ها آگاه بود

دشمن ما در مصاف رو به رو درمانده است

.

این همه آیات حق یعنی که مقصدها یکی ست

بد به حال او که با این حال ، کافر مانده است

.

انتقامی سخت خواهد بود ، اما باز هم

انتقام سیلی زهرای اطهر مانده است

.

.

.

عمران بهروج

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *