اشعار آیینی خیمه...

^ خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 بهمن 1397

^ خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد

متن شعر

خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد

.

کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست
در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست

.

نوشتم شاعرش هستم ، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم ، چه توضیح اضافاتی …

.

نوشتم شمس … دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است

.

به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است
نوشتم عرش … دیدم مرتضی اعلی تر از آن است

.

شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم

.

من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد

.

سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند

.

چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

.

کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی …
گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی …

.
… به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز
کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز

.

نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت
زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت

.

نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد
بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد

.

زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود
همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود ؟!

.

نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو !
گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو

.

دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری
ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری

.

تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟
بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟

.

نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده ، ای مردم !
نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده ، ای مردم !

.

نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد
خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد

.

نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد
علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد

.

برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست
شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست

.

شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟
طواف مرتضی کردید آری ” حَجُّکم مقبول “

.

الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها
الهی که بسوزد پنبه ی در گوش بعضی ها

.

پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر
از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر

.

وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم

.

که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی
غدیر خم به جوش آمد … الا یا ایها الساقی !

.

امام المتقین ، عین الیقین ، حبل المتین ، حیدر
عَماد الآصفین ، شمس المبین ، یعسوب دین ، حیدر

.

علی غایب ، علی حاضر ، هُوالاوّل هُوَالآخِر
علی پنهان ، علی پیدا ، هُوَالباطن هُوَالظاهر

.

” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی …
جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی …

.
… خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد
خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد

.

پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟
علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت

.

برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است
دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است

.

میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست
اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست

.

ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت
هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت

.

عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته
که حتی دشمنش در وصف او ” لولا علی ” گفته …

.

علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

.

.

.

مجید تال

.

برچسب ها

نظرات

  1. حمیدرسولی میگه

    به به دلمون با نام علی علیه السلام چه سیقلی خورد
    خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد
    خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *