اشعار آیینی خیمه...

^ داستان هایی که از شام خراب آورده ام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 7 مهر 1398

^ داستان هایی که از شام خراب آورده ام

متن شعر

داستان هایی که از شام خراب آورده ام

***
داستان هایی که از شام خراب آورده ام
عالمی از صبر خود در اضطراب آورده ام

.
رأس خونین تو بر نی بود با من همسفر
خود تو دانی زآن چه از شام خراب آورده ام

.
ای کتاب الله ناطق ! بین تو بر بیمار خویش
آیه ای از سوره ی اُم الکتاب آورده ام

.
سر زدم بر چوب محمل تا سرت دیدم به نی
وین سر بشکسته را ، از خون خضاب آورده ام

.
پیش چشم من عزیزت در خرابه جان سپرد
سخت جانی بین که با این غصه ، تاب آورده ام

.
کودك شش ماهه ات گر خفته روی سینه ات
از پی دیدار او همره ، رباب آورده ام

.
” خوشدلا ” بربند لب از ماتم سلطان دین
چون برات رحمت یوم الحساب آورده ام

.

.

.

علی اکبر خوشدل تهرانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *