اشعار آیینی خیمه...

^ در باغ های شهره به اوج معطری

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 مرداد 1399

^ در باغ های شهره به اوج معطری

متن شعر

در باغ های شهره به اوج معطری

***

در باغ های شهره به اوج معطری

در چشمه ی گلاب دل انگیز قمصری

.

در دشت های سبز و چمن خیز و دلنواز

در جاده های ممتد سرو و صنوبری

.

در ریشه ی تصور تاریک تاک ها 

در آسمان روشن شب های اختری 

.

در موج موج آبی تسنیم و سلسبیل 

در چشمه سارهای خروشان کوثری

.

در جاده ای که لحظه ای از جای جای آن

حتی نسیم هم نگذشته است سرسری

.

در نص آیه های پر از نور کردگار

در شرح هر حدیث زلال پیمبری

.

در هر حدیث قدسی و هر ذکر مستند

در متن صادقانه ی آیین جعفری

.

در خطبه های هر نبی صاحب کتاب

در مصحف نمونه ی زهرای اطهری

.

تنها علی است آنکه میان تمام خلق

با او کسی نیافت توان برابری

.

بر کرسی قضاوت یکتایی علی

باید خود خدا بنشیند به داوری

.

مسندنشین عرش معلی ست مرتضی

مصدر علی است در دل هر یاء مصدری

.

ما محو آفتاب جمالش شدیم و هست 

کارش در این قبال فقط ذره پروری

.

آن نور پرفروغ که هست از خود ازل

تا ساق عرش یکسره در سایه گستری

.

با دیدن جمال علی می زند ملک

بی اختیار صیحه ی الله و اکبری

.

در نام اوست خسته قلم ؛ هر چه خوشنویس

در فضل اوست بسته زبان ؛ هر چه منبری

.

با خواندن فضائل او داغ می شود

بازار شاعری و بساط سخنوری

.

چرخیده اند دور علی سال های سال

ناهید و زهره و زحل و ماه و مشتری

.

در پیشگاه نور علی غرق ظلمت است

صدها هزار آینه خورشید خاوری

.

خواندیم خطبه های امیرالکلام را

با قندهای پارسی و شور آذری

.

خم می شدند پیش خم ذوالفقار او

هنگام کارزار مقامات لشکری

.

مانند کاه نقش زمین شد مقابلش

هر کس که داشت داعیه ی کوه پیکری

.

ناد علی بخوان که پس از نام نامی اش

با یک اشاره وا شود ابواب خیبری

.

در اضطرار بر لبم امن یجیب نیست

نام علی ست بر لب من وقت مضطری

.

خون حسین اوست نشانی از اقتدار

صلح حسن چه بود ؟ … نماد دلاوری

.

وقت گریز آمده ، این بیت کربلاست

آیا کسی نمانده بیاید به یاوری

.

یک عده مست کرده و فرزند زر شدند

وقتی که مرده بود مرام ابوذری

.

اسلام زخم خورده از این عمروعاص ها 

اسلام زخم خورده از امثال اشعری

.

شرح فضایل علوی را نوشته اند

حسکانی و سیوطی و شیخ زمخشری

.

حقی که از خدا به علی واگذار شد

هرگز نمی رسد به فلانی و دیگری

.

فریاد شقشقیه ی مولا اثر نداشت

بر قوم کوردل شده ی شهره در کری

.

من حق پرست هستم و حق حضرت علی ست

از این طریق شهره ی شهرم به کافری

.

بی شک برای حضرت مرضیه هیچ کس

غیر از علی نبود سزاوار همسری

.

عقد علی و فاطمه بی شبهه در ازل

در پیشگاه حضرت حق گشته محضری

.

ما خاک پای فاطمه هستیم تا ابد

در خاندان ما همه هستند حیدری

.

نه اشتباه گفتم و باید چنین نوشت

ما نوکریم و شهرت ما هست قنبری

.

ما را هوای سلطنت ملک دیگری است

تا روز حشر سلطنت ماست نوکری

.

ما را به خاک چادر مادر امید هاست

چون خاندان فاطمه هستند مادری

.

جانم فدای‌ فضه کنیزش که بوده ‌است

کوچک ترین کرامت او کیمیاگری

.

وقتی قسیم دوزخ و جنت فقط علی است

باشد امید ما به کرم حداکثری

.

با اشرف خلایق عالم که مصطفی است

تنها علی رسیده به فیض برادری

.

دلبسته ی کسی نشدم چون کسی نبود

غیر از علی و آل علی باب دلبری

.

خوشبخت آن فقیر که در آستان او

این فقر را عوض نکند با توانگری

.

سنجیدن عیار قصاید به دست کیست

وقتی که شعر گوهر و مولاست گوهری

.

عالم فدای ماه ترین یادگار او 

جان هافدای قامت فرزند عسکری

.

این بیت آخر است و دو زانو نشسته ایم

چشم انتظار آمدن ماه آخری

.

.

.

احمد علوی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *