اشعار آیینی خیمه...

دستم از کار افتاده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 بهمن 1397

دستم از کار افتاده

متن شعر

دستم از کار افتاده حال منو می بینی

کاری کن از جا پا شم یا فضّه خذینی

.

پشت در گیر افتادم

بچه مو از دست دادم

.

حالمو تو می فهمی 

پس برس به فریادم

.

سیلی و گریه با هم بسته راه نگاهم

خونه م شد قتلگاهم واویلا واویلا

.

دستم از کار افتاده حال منو می بینی

کاری کن از جا پا شم یا فضّه خذینی

.

بین زن های این شهر تنها تو بهترینی

می بینی تنها موندم یا فضّه خذینی

.

خونه مو ویرون کردن

چشممو گریون کردن

.

درد بغض حیدر رو 

با لگد درمون کردن

.

لبریز اشک و آهم با این که بی گناهم 

خونه م شد قتلگاهم واویلا واویلا 

.

دستم از کار افتاده حال منو می بینی

کاری کن از جا پا شم یا فضّه خذینی

.

دلواپس آقامم اینجا پیشم نشینی

پاشو بریم دنبالش یا فضّه خذینی

.

من رو آزردن فضّه

حقمو خوردن فضّه

.

پاشو که این نامردا

مَردمو بردن فضّه

.

واسه حیدر سپاهم دیوار و در گواهم

خونه م شد قتلگاهم واویلا واویلا 

.

دستم از کار افتاده حال منو می بینی

کاری کن از جا پا شم یا فضّه خذینی

.

پشت در گیر افتادم

بچه مو از دست دادم

.

حالمو تو می فهمی 

پس برس به فریادم

.

سیلی و گریه با هم بسته راه نگاهم

خونه م شد قتلگاهم واویلا واویلا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

  1. جنبلان میگه

    خیلی زیباست

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *