اشعار آیینی خیمه...

دل خواهرت چه بی قراره

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 آذر 1399

دل خواهرت چه بی قراره

متن شعر

دل خواهرت چه بی قراره

آرزوشه تا بیای دوباره

.

بشینی کنار بسترش تا

سرشو روی پاهات بذاره

.

چشام داداش برای تو روضه داره و

دیگه سوئی نداره و وآی

.

حال و روز خواهرتو گریه داره و

مثل آسمون می باره و وآی

.

غم و غصه م مال عالمه

برا من این تنها مرهمه

اومده بالا سرم فاطمه

.

دیگه بریدم داداش رضا

تو رو ندیدم داداش رضا

.

کجایی آخر همه هستن

دیگه خمیدم داداش رضا

.

رضا جانم جانم یا رضا

.

دل خواهرت چه بی قراره

آرزوشه تا بیای دوباره

.

بشینی کنار بسترش تا

سرشو روی پاهات بذاره

.

اشهدمو زیر لب می خونم

بدون تو زنده نمی مونم 

.

میرم و توی بهشت بابام

سلام تو رو من می رسونم

.

مردم قم همه اومدن به احترام

همگی دادن بهم سلام وآی 

.

پیر و جوون گل آوردن برام داداش

نگران خواهرت نباش وآی

.

نه داداش ناسزا شنیدم

نه توی کوچه ها دویدم

نه سری رو به نیزه دیدم

.

حکایتیه داداش رضا

روایتیه داداش رضا

.

تو این زمونه همه هستن

چه غربتیه داداش رضا

.

رضا جانم جانم یا رضا

.

دل خواهرت چه بی قراره

آرزوشه تا بیای دوباره

.

بشینی کنار بسترش تا

سرشو روی پاهات بذاره

.

توی بستر چه ناتوونم 

به یاد رباب روضه می خونم

.

توی خیمه زبون گرفته

لالایی علی نیمه جونم

.

رباب میگه علی پسرم آروم بگیر

تو رو به خدا دووم بیار وآی 

.

رو دست من بی تابی و گریه می کنی

اشک منو تو درنیار وآی

.

نه رو دستام جای طنابه

نه بردنم سمت خرابه

نه حرفی از بزم شرابه 

.

روضه می خونم داداش رضا

گریه می کنم داداش رضا

.

به یاد عمه زینبمون

سینه می زنم داداش رضا

.

امون از دل زینب 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *