اشعار آیینی خیمه...

^ دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 اسفند 1396

^ دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است

متن شعر

دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است

نازها از پسر خویش کشیدن سخت است

.

سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم

ور نه کار از کمر خویش کشیدن سخت است

.

مشکل این است بغل کردن تو مشکل شد

تکه ها را به بر خویش کشیدن سخت است

.

خواستی این پدر پیر خضابی بکند

خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است

.

نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم

خار را از جگر خویش کشیدن سخت است

.

گر چه چشمم به لب توست ولی لخته ی خون

از دهان پسر خویش کشیدن سخت است

.

تکه های جگرم هر طرفی ریخته است

همه را دور و بر خویش کشیدن سخت است

.

بِه ، که از گردن من دفن تو برداشته شد

دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *