اشعار آیینی خیمه...

دلم گرفته

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 مهر 1397

دلم گرفته

متن شعر

دلم گرفته
دلم برا دیدن مادرم گرفته
.
دلم برای غربت حرم گرفته
دلم گرفته
.
کشته ی تشنه لب کربلا
یه ساعته بعد تو پیر شدم

.

خواهر برادری بهت میگم

باور نمی کنم اسیر شدم

.

سرت رو روی نیزه ها دیدم

تنت رو زیر دست و پا دیدم

.

منو بین نامحرما دیدی

تو رو توی طشت طلا دیدم

.

الا یا ایها العطشان

برادر جان برادر جان

.

صدام گرفته

راه نگاه منو گریه هام گرفته

.

دیدم که دور تو رو ازدحام گرفته

صدام گرفته

.

هنوز داره تو قتلگاه میاد

صدای گریه های مادرم

.

خدا کنه بابام نبینه که

اسیر خنده ی یه اشگرم

.

روی نیزه آب آورت رفته

بمیرم علی اکبرت رفته

.

درست پشت خیمه رباب دیده

سر کوچیک اصغرت رفته

.

الا یا ایها العطشان

برادر جان برادر جان

.

دلم گرفته
دلم برا دیدن مادرم گرفته
.
دلم برای غربت حرم گرفته
دلم گرفته
.

حرم می سوزه

ببین سه ساله مثل مادرم می سوزه

.

داره تن قاسم و اکبرم می سوزه

حرم می سوزه

.

می سوزه حنجر تموم ما

وقتی داره می سوزه حنجرت

.

تا که نسوزه دامنا باید 

بسوزه انگشتای خواهرت

.

تو ظلمت سرت مثل نور میره

بمیرم چقدر راه دور میره

.

سری که جلو چشمای مادر

تو تنور میره

.

الا یا ایها العطشان

برادر جان برادر جان

.

دلم گرفته
دلم برا دیدن مادرم گرفته
.
دلم برای غربت حرم گرفته
دلم گرفته
.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *