اشعار آیینی خیمه...

دیگه از دست خودم خسته شدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 خرداد 1397

دیگه از دست خودم خسته شدم

متن شعر

دیگه از دست خودم خسته شدم

درد دل هامو حکایت می کنم

.

دیگه کار من به جایی رسیده

از خودم به تو شکایت می کنم

.

راه بنده های خوبو نمیرم

مسیرم رو از اونا کج می کنم

.

هر چی که ازم می خوای اون نمیشه

زبونم لال هِی باهات لج می کنم

.

تو باید عوض کنی حال منو

کاری از من که دیگه بر نمیاد

.

اسیر دست هوس شدم خدا

شبای شوم بدیم سر نمیاد

.

ربنا یا ربنا یا ربنا

.

آرزوهام که تمومی نداره

توفیق کارای خیرو ندارم

.

لحظه های زندگیمو من دارم

به پای این نفس سرکش میذارم 

.

داره تک تک موهام سفید میشه

جوونیم داره ز دست من میره

.

یه نفر فقط می تونه ای خدا

دستمو تو بی کسی ها بگیره

.

بی حسین ؛ بی کس و بیچاره میشم

با حسین من به سعادت میرسم

.

بی حسین چیزی برام نمی مونه

با حسین من به شهادت میرسم

.

اون کسی برنده ی واقعیه 

که حسین پُر می کنه پیاله شو

.

عاقبت به خیر میشه هرکی کنه

نوکری دختر سه ساله شو

.

ربنا یا ربنا یا ربنا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *