اشعار آیینی خیمه...

^ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 اسفند 1397

^ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من

متن شعر

رنگ خزان

***

رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من ! حبیبه ی من ! مهربان من

.

می بینی از غمت چقدر می خورم زمین ؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من !

.

مانده هنوز بستر تو گوشه ی اتاق
با لاله اش چکار کنم باغبان من ؟!

.

مانده ست چند تار مویت بین شانه ای
چشمم که خورد تیر کشید استخوان من !

.

راحت بخواب درد کشیدن تمام شد !
راحت بخواب درد کشیده جوان من !

.

کابوس لحظه های علی نقش قبر توست
فکرش به هم زده ست زمین و زمان من

.

چهل قبر ساختم که نفهمند هیچ وقت
آخر کجاست قبر تو راز نهان من

.

گفتم درِ جدید بسازند بعد تو
تا میخ ها دوباره نگیرند جان من

.

حالا دگر تمام شده امتحان تو
حالا دگر شروع شده امتحان من

.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *