اشعار آیینی خیمه...

^ سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 دی 1399

^ سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود

متن شعر

سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود

***

سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود
آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود

.

یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم
تنها به جرم این که نفرین من دعا بود

.

دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود

.

طفلان من به جای مردم گرسنه بودند
افطار خانه ی ما در سفره ی شما بود

.

امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود

.

من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود

.

من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه دوست باید آماده ی بلا بود

.

دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود ، ذکر علی شفا بود

.

رفتم برای مردم حجّت تمام کردم
او را که می کشیدید او حجت خدا بود

.

ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود

.

با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود

.

ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!!

.

تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود
.
تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید
از بس که مردن من چون شمع ، بیصدا بود

.

از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود
.

ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *