اشعار آیینی خیمه...

سخت است دختر باشی و ماتم ببینی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 مهر 1399

سخت است دختر باشی و ماتم ببینی

متن شعر

سخت است دختر باشی و ماتم ببینی

***

سخت است دختر باشی و ماتم ببینی

منزل به منزل در اسیری غم ببینی

.

از خواب برخیزی به جای ناز بابا

گیسوی خود را دست نامحرم ببینی

.

آن چادری که سال ها محکم گرفتی

در دست این و آن چنان پرچم ببینی

.

گفتم نزن ؛ لج کرد تازه ناسزا گفت

فریاد زد بدتر از این را هم ببینی

.

خورده کسی تا حال سیلی دو دستی

تا چند ساعت چهره را مبهم ببینی

.

یک دختر شامی به هم بازی خود گفت

دختر شده تا حال قامت خم ببینی

.

گفت آن یکی پیشش نرو او خارجی است

باید که مویش را چنان در هم ببینی

.

ای سربریده من بغل می خواهم امشب

اصلا دلت آمد که من را کم ببینی

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *