اشعار آیینی خیمه...

^ شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 اردیبهشت 1398

^ شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه

متن شعر

شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه

***

شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه

آری به میز و دفترش دارد علاقه

.

چون با ارادت می نشیند می نویسد

از خط و خال دلبرش ؛ دارد علاقه

.

من دلبری دارم که بعد قرن ها هم

دنیا به ذکر اطهرش دارد علاقه

.

عمری به دیدار تماشای جمالش

تنها نه ما پیغمبرش دارد علاقه

.

آنقدر سبک خطبه هایش حیدرانه ست

اصبغ به فیض منبرش دارد علاقه

.

او را به جان فاطمه باید قسم داد

از بس به شخص مادرش دارد علاقه

.

یارب نکن بیرون مان از خانه ی او

خیلی به روضه نوکرش دارد علاقه

.

کی می رویم از محضر او دست خالی

وقتی به مسکین درش دارد علاقه

.

هر نام پاکش می برد دل را به نوعی

موسی به اسم شبّرش دارد علاقه

.

مشغول مداحی او در عرش جبرییل

می خواند از تورات و می خواند از انجیل

.

هر سائلی یک دفعه شد مهمان شبّر

سیراب شد از چشمه ی احسان شبّر

.

پلکی زد و رزق خلائق را فرستاد

روزی ما می ریزد از مژگان شبّر

.

معنای رحمانیت حق را ندیدیم

جز در میان مهر بی پایان شبّر

.

هرگز به چشم نوکری ما را ندیده

آقا شدیم از لطف استحسان شبّر

.

حاجت به دندان نیست وقتی می گشاید

از کار ما صدها گره دستان شبّر

.

بعد از حدیث منزلت باید بخوانیم

موسی ست محو صورت خندان شبّر

.

جای صفورا خالی است امشب بگیرد

گلبوسه ای از گونه ی تابان شبّر

.

ما هم به قربان همان خال سیاهش

وقتی که هارون می رود قربان شبّر

.

سنگین تر از ایمان کل انبیاء است

در وقت میزان کفّه ی ایمان شبّر

.

با دست تقدیر خدا پیوند خورده

از ابتدا جان شبیر و جان شبّر

.

مضمون به این خوبی فقط جایش همین جاست

عشق برادر به برادر بیش از این هاست

.

درّ علی دردانه ی طاها حسن بود

قبل از حسین آیینه ی زهرا حسن بود

.

چشمان او تنها تجلی گاه توحید

پر می شد از عطر خدا هر جا حسن بود

.

یوسف کمی تا قسمتی از حُسن رویش

زیباتر از زیباتر از زیبا حسن بود

.

جبرییل هم در سایه سارش قد کشیده

روزی رسان عالم بالا حسن بود

.

شاگرد پای درس پیکارش ابوالفضل

آموزگار حضرت سقا حسن بود

.

گفتند کوه صبر زینب را ولیکن

الگوی ناب زینب کبری حسن بود

.

یاد خدا یاد امام عصر باشد

تسبیح قاسم یا حسین و یا حسن بود

.

صلحش قیامی همچو عاشورا رقم زد

بنیانگذار کربلایی ها حسن بود

.

در کربلا هم با حسینش دم گرفتیم

در هر زیارت ذکر پایین پا حسن بود

.

از اولین اجدادمان بر ما رسیده

انگیزه ی ماندن در این دنیا حسن بود

.

دل نازکی که هر شب خود را سحر کرد

در همنشینی با جزامی ها حسن بود

.

هر کس که پیدا کرد توفیق زیارت

ورد لبانش ما رایت الا حسن بود

.

از پاکی دامان مادر فیض برده

تا وقت جان دادن هر آن کس با حسن بود

.

مردی که تا پایان عمر غصه دارش

خیری ندید از کوچه ها تنها حسن بود

.

از غربت او دم به دم باید بخوانیم

یک بیت روضه دست کم باید بخوانیم

.

فرقی ندارد بزم اشک و بزم شادی

باید که باشد گفتمان اعتقادی

.

باید گریزی زد به افکار مدرس

در بیت هایی هم سیاسی هم عبادی

.

دشمن به خود آرایش جنگی گرفته

شاید نظامی نه ولیکن اقتصادی

.

فردا سرافرازی نصیب ملت ماست

با رونق تولید ؛ تولید جهادی

.

از دست رنج خویش سفره پهن کردیم

بر لقمه ی دشمن نداریم اعتمادی

.

ما وارث ایثار گردان کمیلیم

با اقتدا کردن به ابراهیم هادی

.

از مرد بودن یک کت و شلوار دارند

بر هر چه نامرد است دارم انتقادی

.

گفتند از اخراج مهاجر یا مجاهد !!؟؟

چشم دلم روشن … غلط های زیادی …

.

تاریخ از ابناء ایران می نویسد

از غیرت مردان افغان می نویسد

.

تا فتنه ای نسل ابوسفیان علم کرد

شمر زمان فکر جسارت بر حرم کرد

.

با یک اشاره ابرهه زیر و زبر شد

با فجر صادق شام ظلمانی سحر شد

.

امروز ناموس پیمبر در خطر نیست

جز لکه ای ننگ از دواعش بیشتر نیست

.

امروز هم آماده ی اذن جهادیم

محکم به پای آرمان ها ایستادیم

.

خاری به چشم شور عمال یهودیم

خود شاهد جان کندن آل سعودیم

.

سردار و سرباز مجاهد بی شمار است

انگیزه ی لشگر نشان ذوالفقار است

.

با این طریقت در مسیر اقتداریم

از جنس سرویم و چهل سال استواریم

.

رمز بقا قطعا به دست مردم ماست

این اولین تحلیل گام دوم ماست

.

بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم

با معنویت در دو عالم سربلندیم

.

در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است

چون مُلک ایران بیمه ی شمس الشموس است

.

.

.

علیرضا خاکساری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *