^ ما را به نام هيچ کس قنبر نگردان
ما را به نام هيچ کس قنبر نگردان
يعنى غلام خانه ی ديگر نگردان
.
معطل کن و چيزى نده ، بگذار باشيم
ما را فقير اين در و آن در نگردان
.
من از غلامان سياه کربلايم
وقتى به تو رو می زنم رو برنگردان
.
لطفى که دارد تربت تو زر ندارد
اين خاک پايى را که دادى زر نگردان
.
حرّ پشيمانيم و با تو حرف داريم
آقا به جان زينب از ما سر نگردان
.
حيفت نمی آيد ز ما گريه نگيرى ؟
وضع بد ما را از اين بدتر نگردان
.
خيلى برايم مادرم زحمت کشيده
آقا مرا شرمنده ی مادر نگردان
.
ما آمديم اين بار پيش تو بميريم
پس لطف کن ما را به خانه برنگردان
.
من با فراتت چند سالى هست قهرم
اى تشنه لب با آن لبم را تر نگردان
.
من قول دادم از تو انگشتر نگيرم
اصلاً مرا مشغول انگشتر نگردان
.
برخيز که دور و بر زينب شلوغ است
در قتگله هم روى از خواهر نگردان
.
حداقل اى شمر پيش چشم زينب
عريان ما را اين ور و آن ور نگردان
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
نظرات