مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
***
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشه ی گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
.
من که خود راهنمای همه عالم بودم
سر خونین تو را راهنمایم کردند
.
هر کجا خواستم از پای درافتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
.
خجلم از تو که گم گشته امانت هایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
.
گریه ها داشتم از دوری روی تو ولی
خنده ها بود که بر اشک عزایم کردند
.
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
.
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
.
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
.
” میثمم ” کُوس شهی بر همه عالم زده ام
سرفرازم که در این کوی گدایم کردند
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
.
نظرات