اشعار آیینی خیمه...

^ می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 فروردین 1398

^ می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون

متن شعر

می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون

هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون

.

می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین

عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون

.

این سرشت ماست ؛ از خاکیم ، خاک کربلا

سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون

.

صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست

باید امضا کرد این دل نامه را با دست خون

.

پرچم او از ازل بالاست ؛ بالا تا ابد

باد این پرچم بلند و هر چه جز آن سرنگون

.

گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست

پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست

.

گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک

باطنا امشب مدینه کربلای دیگری ست

.

چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند

در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست

.

خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک

بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست

.

شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین

سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست

.

عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت

می توان فهمید این را از کلام اهل بیت

.

ساغر لب های هر معصوم می گوید حسین

بس که لبریز است نام او ز جام اهل بیت

.

هم شتابش بیشتر هم این که جایش بیشتر

کشتی اش هم فرق دارد با تمام اهل بیت

.

در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین

سفره ای که پهن می گردد به نام اهل بیت

.

روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت

روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت

.

تا که می خوانم تو را هر دیده می بارد تو را

از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را

.

در روایت هست هر که دوستش دارد خدا

در دلش چون داغی از یک لاله می کارد تو را

.

عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام

از گریبانش چنان خورشید می آرد تو را

.

ما نه ؛ فرزند پیمبر می شود قربانی ات

هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را

.

جامه ات را آسمانی ها عوض کردند تا

سختی رخت زمینی ها نیازارد تو را

.

زینت دوش نبی ! عرش است جای پای تو

سینه ی پیغمبر است و قلب زهرا جای تو

.

اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم

باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم

.

ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم

بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم

.

زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را

ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم

.

عالم نوزادی ما فرق دارد با همه

ما برایت گریه از وقت ولادت می کنیم

.

هر غمی دیدیم ، فرمودند فابک للحسین

بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم

.

دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین

آذری می خوانمت : ” جانیم سنه قربان حسین “

.

.

.

محمد بیابانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *