اشعار آیینی خیمه...

نفس صبح مشک افشان شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 اردیبهشت 1397

نفس صبح مشک افشان شد

متن شعر

نفس صبح مشک افشان شد

عالم پیر دوباره جوان شد

.

دل هامان برّ و بیابان بود

امشب سیراب از باران شد

.

ماه از هر ماه زیباتر

از برکت نیمه ی شعبان شد

.

درد و بلا درمان رعیّت

با مرهم مولا درمان شد

.

میعاد مولود مبارک

میلاد موعود جهان شد

.

قرآن شده در شأنش نازل

جاء الحق و زهق الباطل

.

ای عشق تو خون در شریانم

غیر از تو هیچ نمی دانم

.

ای به فدایت سرمایه ی من

روحم جسمم قلبم جانم

.

بی تو بی روحم و مردابم

تو که باشی من در جریانم

.

از تو اشاره از من مردن

فرمان ده گوش به فرمانم

.

اصلاح و اصول بدونِ تو

نی از اینم و نی از آنم

.

ای مصلح کل ، ای اصل ولا

از دوری تو مردیم بیا

.

ای آیینه ی رفتار علی

ای حنجره ی گفتار علی

.

زمزم طاها کوثر زهرا

ای شبنم صبح بهار علی

.

بوده علی و علی خواهد بود

از بودت ، ای تکرار علی

.

من که نمی دانم تو کجایی

آمدم امشب به قرار علی

.

ای سایه ی لطفت بر سر من

ای یار علی سردار علی

.

تو قدرت فرمانده ی مایی

تو فرمانده ی کل قوایی

.

ای یک تنه مانده به جای حرم

ای سعی و صفا و منای حرم

.

ای معدن سر خدا تو و من

کشته ی معدن در پای حرم

.

ای یوسف یعقوب نگاهم

مجنون توام لیلای حرم

.

ای منتقم عشق اذان ده

با صوت علی بالای حرم

.

ای خورشید شهیدان خدا

این شد حسرت شهدای حرم

.

این جمعه که می آید شاید

حق از رخ او پرده گشاید

.

شاید این جمعه بیاید شاید

پرده از چهره گشاید شاید

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *