اشعار آیینی خیمه...

نمی دونم چی اومد سر چشمام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 30 تیر 1397

نمی دونم چی اومد سر چشمام

متن شعر

نمی دونم چی اومد سر چشمام
که اشکام مثل اون قدیم نمیشه

.

می شینم توی روضه اما حالم
مثل روزای بچگیم نمیشه

.

نمی دونم چی اومد سر قلبم
که عطر حرمت کم شده آقا

.

یه کاری کن یه کم آروم بگیرم
تو رو به مادرت حضرت زهرا

.

خیلی گرفتارم ، خیلی بدهکارم
چیزی ندارم جز این که دوسِت دارم

.

منو زهرا پسندم کن
زمین خوردم ، بلندم کن

.

حسین مولا حسین مولا

.

نمی دونم چی اومد سر چشمام
که اشکام مثل اون قدیم نمیشه

.

می شینم توی روضه اما حالم
مثل روزای بچگیم نمیشه

.

نمی دونم چی اومد سر قلبم
که عطر حرمت کم شده آقا

.

یه کاری کن یه کم آروم بگیرم
تو رو به مادرت حضرت زهرا

.

خیلی گرفتارم ، خیلی بدهکارم
چیزی ندارم جز این که دوسِت دارم

.

منو زهرا پسندم کن
زمین خوردم ، بلندم کن

.

حسین مولا حسین مولا

.

.

.

 

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *