اشعار آیینی خیمه...

^ نیزه را سرور من بستر راحت کردی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 شهریور 1399

^ نیزه را سرور من بستر راحت کردی

متن شعر

نیزه را سرور من بستر راحت کردی

***

نیزه را سرور من بستر راحت کردی
شام را غلغله ی صبح قیامت کردی

.
بر لب تشنه ‌ات آن روز حکایت می ‌کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی

.
عقل می ‌خواست بمانی به حرم ، اما عشق
گفت بر نیزه بزن بوسه ، اجابت کردی

.
بانگ لبیک که حجاج به لب می ‌آرند
آیه ‌هایی است که بر نیزه تلاوت کردی

.
اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا
عشق چون این همه را بردی و غارت کردی ؟

.
چیست در تو ؟ همه امروز تو را می ‌جویند
ای تن بی سر سرور چه قیامت کردی

.
باز من ماندم و صد کوفه غریبی ، هیهات !
گرچه آزاد مرا تو ز اسارت کردی

.

.

.

محمدعلی عجمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *