اشعار آیینی خیمه...

^ هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 شهریور 1397

^ هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

متن شعر

هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم

.

” اشهد ان علیا ولی الله ” ام را

گفته ام تا بنویسند به روی کفنم

.

هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است 

غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم

.

چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم

بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم

.

پسرم هست غلامی ز غلامان شما

گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم

.

نام دادند مرا خادم دربار حسن

من غدیری شده ی دست امام حسنم

.

بس که شیرینی نام تو به من ساخته است

غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم

.

از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد

پیر راه تو شوم ، وقف تو باشد بدنم

.

نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم 

نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم

.

هر طرف می نگرم نام تو را می بینم

کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم

.

همه جا جار زده ، سینه سپر می گویم :

اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم

.

دست من را تو بیا تا به محرم برسان

دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم

.

.

.

مهدی علی قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *