اشعار آیینی خیمه...

^ همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 دی 1399

^ همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید

متن شعر

همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید

***

همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید
غذا زیادتر از جنبه ی گدا ندهید
.
به درد عشق رسیدن دو سوم قرب است
هزار درد که دادید ، پس دوا ندهید
.
میان درد ؛ دواى مرا قرار بده
که زندگى نمی ارزد اگر بلا ندهید
.
محل گذاشتى و بى محلى ات کردیم
از این به بعد بیایید رو به ما ندهید

.

به سینه ی من محتاج دست رد بزنید
ولى حواله ی من را به ناکجا ندهید

.

نداشتن برکت داشت ضایعش کردیم
از این به بعد به نااهل فقر را ندهید

.

مرا به دردسر انداخت بى خدا بودن
به عبد غیر خدا را تو را خدا ندهید

.

براى سوخته فرقى نمی کند اصلاً
که آخرش بدهیدش جواب یا ندهید

.

چو طفل سر به هوا شد ، دواش تنبیه است
به من که سر به هوایم دو شب غذا ندهید

.

سگ حرم به زبان آمد و مرا فهماند
نمی شود که بمالیم پوزه ، جا ندهید

.

در اختیار کسى نیست گریه ، دست شماست
نمی دهند به ما گریه تا شما ندهید

.

جهنم است بهشتى که آتشم نزند
به جان فاطمه از این بهشت ها ندهید

.

بیاید نامه ی ما را نخوانده پاره کنید
بیاید نامه ی ما را به مرتضى ندهید

.

اگر بناى تو این است عده اى نروند
از این به بعد به ما نیز کربلا ندهید

.

.

.

علی اکبر لطیفیان
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *