اشعار آیینی خیمه...

چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 اردیبهشت 1398

چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت

متن شعر

چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت
دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت
.
من که با گریه همه چیز به دست آوردم
با گنه برکت چشم ترم از دستم رفت
.
پای امروز به فردای خودم بد کردم
عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت
.
آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر
که دعاهای پدر مادرم از دستم رفت
.
حیف شد نان حلالی که حرامش کردم
شبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت
.
یا علی گفتن من کیسه ‎ی من را پر کرد
در این خانه حساب کَرم از دستم رفت
.
همه گفتند حسین و همه رفتند حرم
خاک عالم به سر من حرم از دستم رفت
.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *