اشعار آیینی خیمه...

چشماتو ببند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 خرداد 1399

چشماتو ببند

متن شعر

چشماتو ببند ؛ خیال کن که با زائرایی !

***

چشماتو ببند ؛ خیال کن که با زائرایی !
چشماتو ببند ؛ خیال کن که الان کربلایی !

وقتی عاشقی ؛ تو هم اونجایی …

.
چشماتو ببند؛ اگه گذاشت گریه ی بی امونت
چشماتو ببند، چای عراقی بخور نوش جونت
حالا که شده گریه مهمونت

.
از ما که گذشت … الهی هیچ کس از سفر ، جا نمونه
از ما که گذشت … الهی هیچ کی دیگه تنها نمونه …

.

دلم بد جوری شکست ، هر کاری کردم نشد که برم
آقا این همه زائر ؛ زیادی بودم نبردیم حرم ؟

.
می ترسم حسین ! به دنیا اعتمادی ندارم …
می ترسم حسین ، سرم رو رو ضریحت نذارم …
من که تشنه ی روز دیدارم

.

دلتنگ توام ندیدم حرمت رو خرابم
دلتنگ توام یجوری که نمیشه بخوابم !
خسته ام حسین ، بس که بی تابم

.
نه دیر نشده ؛ میدونم قدر این لحظه ها رو

نه دیر نشده ؛ باید بست دیگه این کوله بارو

.
میام به زودی پیشت ؛ قرارمونه حرم ایشالا
بذار تعبیر شه رویام ، قسم به حق چادر زهرا

.
آقا به پات میوفتم ! به پات میوفتم …

.
چشم به هم زدیم ؛ شبای بیقراری تموم شد
چشم به هم زدیم ، شبای روضه داری تموم شد
فصل گریه و زاری تموم شد

.

ترسم از اینه نباشم و سال بعدو نبینم
زیر خاک باشم نبینم زائر اربعینم

ترسم از اینه حرمو میبینم

.
آرزوم اینه ؛ که پای روضه ها مو سپید شم

آرزوم اینه ؛ که پیش مادرت رو سفید شم

.
اگه زنده نبودم یاد کنید از من شبا تو هیئت
اگه دیگه نبودم یاد کنید از من رفتید زیارت

.
آقا چشم انتظارم ؛ که وقتِ مرگم بیای کنارم
آقا خودت میدونی ، جز تو به هیچ کس امید ندارم

.
آقا دار و ندارم دار و ندارم دار و ندارم
آقا بیا کنارم ای کس و کارم ؛ تویی قرارم

.
.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *