اشعار آیینی خیمه...

^ چنان که دست گدایی شبانه می لرزد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 دی 1399

^ چنان که دست گدایی شبانه می لرزد

متن شعر

چنان که دست گدایی شبانه می لرزد

***

چنان که دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو با هر بهانه می لرزد
.
هنوز کوچه به کوچه ، حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد
.
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
.
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد ؟
چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد ؟
.
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد
.
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب ، زمین و زمانه می لرزد
.
ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد

.

.

.

میلاد عرفان پور

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *