اشعار آیینی خیمه...

^ کنار صحن تو دیدم تمام باور خود را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 آذر 1397

^ کنار صحن تو دیدم تمام باور خود را

متن شعر

کنار صحن تو دیدم تمام باور خود را

***

کنار صحن تو دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را

.

همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را

.

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکر خود را

.

دل از بار تعلق ها رها شد با تو ، از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را

.

غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را

.

خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بارگاه یاور خود را

.

کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ، دارد برات محشر خود را

.

من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را

.

.

.

علی اصغر یزدی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *