اشعار آیینی خیمه...

کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 شهریور 1397

کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست

متن شعر

کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست
هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست

.
به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید
آن چه مانده ست مرا غیر پشیمانی نیست

.

یا حسین و یا حسین

یا حسین و یا حسین

.
جگرم تشنه ی آب و لب من تشنه ی توست

بین کوفه به خدا مثل من عطشانی نیست

.

من از اين وجه شباهت به خودم می بالم

قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست

.

یا حسین و یا حسین

یا حسین و یا حسین

.

من روی بام چرا ؟ تو لب گودال چرا ؟

دل من راضی از اين شيوه ی قربانی نيست

.

موی من را دم دروازه به ميخی بستند

همچو زلفم به خدا زلف پريشانی نيست

.

زره ام رفت ولی پيرهنم دست نخورد

روزی مسلمت انگار كه عريانی نيست

یا حسین و یا حسین

یا حسین و یا حسین

.

.

كاش می شد لب گودال نبيند زينب

بر بدن پيرُهن يوسف كنعانی نيست

.

سوخت عمامه ام امروز ولی دور و برم

دختر سوخته ی شام غريبانی نيست

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *