اشعار آیینی خیمه...

^ یکه بود و بی حریف

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 مرداد 1398

^ یکه بود و بی حریف

متن شعر

یکه بود و بی حریف ، این شد که لشگر باب شد

***

یکه بود و بی حریف ، این شد که لشگر باب شد
لشگری را کشت ، جنگ نابرابر باب شد
.
تیغ بر کف با نقابی از دل لشگر گذشت
در عرب ، تشبیه ابروها به خنجر باب شد
.
هیبتش را چون موذن داخل محراب دید
ابتدای هر اذان الله اکبر باب شد
.
شیعیان توحیدشان را در ولایت یافتند
در نماز این شد که بعد از حمد ، کوثر باب شد
.
اصلا از وقتی که فهمیدیم کوثر با علی ست
ختم قرآن بین ما از جزء آخر باب شد
.
گفت پیغمبر انا علمٌ علیٌ بابها
در مدینه ناگهان سوزاندن در باب شد !
.
هر چه را شد باب کردند ، آخرش اما چه شد ؟
آخرش حیدر امیرالمومنین ارباب شد

.

.

.

محمدحسین ملکیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *