اشعار آیینی خیمه...

^ اسم او فاش شد اسرار به هم می ریزد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 آذر 1399

^ اسم او فاش شد اسرار به هم می ریزد

متن شعر

اسم او فاش شد اسرار به هم می ریزد

***

اسم او فاش شد اسرار به هم می ریزد
مصرع و قافیه ، اشعار به هم می ریزد

.
با دم فاطمه چون ذکر حسن می گیرم
واژه های همه اذکار به هم می ریزد

.
محشری در دل سنگیم ز نامش بر پاست
سنگ هم می کند اقرار ، به هم می ریزد

.
گریه بر مادرمان را به دلش مدیونیم
این دل اوست که انگار به هم می ریزد

.
کنج این خانه زده خیمه ی غم ، گریه کند
تا بگویی در و دیوار ، به هم می ریزد

.
رد شد از کوچه و انگار که مادر افتاد
خاطراتش شده تکرار به هم می ریزد

.
بر لبش لخته ی خون در نظرش طشت طلا
یاد آن مجلس اغیار به هم می ریزد

.

.

.

حجت الاسلام محسن حنیفی 

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *